رفتن به بالا

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است

تعداد اخبار امروز : 1 خبر


  • یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • الأحد ۱۹ شوال ۱۴۴۵
  • 2024 Sunday 28 April
  • چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۱
  • کد خبر : 12590
  • مشاهده : 126 بازدید
  • اخبار » یادداشت
  • چاپ خبر : دانش‌آموختگانی که خواندن و نوشتن نمی‌دانند

محیا احمدی
روانشناس و مدرس دانشگاه
نشریه روشنفکری

براساس گزارشی که وزارت آموزش ‌و پرورش از نتایج امتحانات نهایی خردادماه ۱۴۰۲ منتشر کرده است، معدل دانش‌آموزان درچهار رشته نظری در بازه بین 8 تا 12 است که بر همین اساس سیر نزولی کیفیت آموزش عمومی در جزئیات نتایج کنکور و آزمون‌های بین‌المللی هم مشاهده می‌شود، بر اساس نتایج منتشر شده سال ۲۰۲۱ آزمون جهانی پرلز (سواد خواندن)، شرایط دانش‌آموزان ایرانی بیانگر این بود که در بر همان پاشنه می‌چرخد و محصلین ایرانی در سواد خواندن کُمِیت‌شان حسابی می‌لنگد (تنها یک درصد از دانش‌آموزان ایرانی در سطح عملکرد پیشرفته بودند). قابل ذکر است آزمون پرلز که پیشرفت سواد خواندن را می‌سنجد چندین معیار سنجش دارد که متأسفانه در این آزمون دانش‌آموزان ایرانی در توانایی خواندن، نمره بسیار پایینی را کسب نمودند که در مقیاس ملاک‌های بین‌المللی بسیار ضعیف است؛ به شکلی که ایران یکی از کشور‌های انتهای جدول در آزمون پرلز بوده است.
همچنین در عرصه بین‌المللی از لحاظ سطح کیفی و اعتبار مقالات علمی بارها تخلفات ما توسط مجامع علمی دنیا منتشر گردیده که نشریه علمی معتبر «نیچر» در آخرین گزارش سالانه خود اعلام کرد که ایران در سال ۲۰۲۳ به لحاظ تقلب آکادمیک رکورددار است و بسیاری از مقالات تحقیقاتی پس از انتشار بازپس‌گرفته شده‌اند.
فارغ از آمار منتشر شده، واقعیت روزمره جامعه خبر از کسادی بازار علم و اندیشه و فروپاشی قریب‌الوقوع نظام علمی کشور دارد، به گونه‌ای که اگر بشنویم همکلاسی ما چند میلیون تومان به فردی داده تا به جای او مقاله و پایان‌نامه بنویسد یا این که مراکز خدمات اینترنتی از مدرسه تا دانشگاه مقالات و پژوهش‌های آماده به فروش می‌رسانند، یا این‌که گواهی‌ها و مدارک گوناگون مهارتی و همچنین مدارک و مدارج علمی همچون کالایی بی‌ارج معامله و در یک چرخه باطل برخی از تصمیم گیران و مسئولین خود نیز مشتری همین بازار مکاره هستند نباید هرگز تعجب کرد‌.
لذا سؤال این است، مملکتی که بر قله‌های رفیع علم و اندیشه جهان نشسته بود؛ آنچنان‌که بخش بزرگی از غنای ادبیات جهان مرهون ادبیات فارسی است و همواره از عوام تا خواص آن به زبان شعر و مثل سخن می‌گویند، چرا امروزه باید دانش‌آموزانش در مهارت‌های زبانی نظیر خواندن و نوشتن در آخرین رده‌های جهان قرار گیرند و اعتبار علمی دانشگاه‌های آن نیز به کلی از حیّز انتفاع ساقط گردد؟
شایان ذکر است در کنار این واقعیت‌ها، هرساله اخـباری از افـتـخار‌آفـرینی دانـش‌آمـوزانـمان در المپیاد‌های علمی می‌شنویم؛ مثلاً در سال‌های اخیر دانش‌آموزان ما همواره یک پای سکوی المپیاد زیست‌شناسی و ریاضی بوده‌اند و خوش‌رنگ‌ترین مدال‌های علمی را بر گردنشان دید‌ه‌ایم، اما این دوپینگ علمی تغییری در واقعیت‌های موجود کیفیت آموزش عمومی در کشور ایجاد نمی‌کند، زیرا ما به‌جای اینکه طرح‌های دانش‌آموزی که از دل مدارس و با راهنمایی‌های معلمین به نتیجه رسیده‌اند را راهی المپیادهای بین‌المللی کنیم و نتایج، بیانگر سطح آموزش کلی دروسی چون زیست شناسی و ریاضی باشد، تعدادی دانش‌آموز را که عموماً خانواده‌هایشان سرمایه‌گذاری دقیقی برای آینده تحصیلی فرزندشان دارند را ماه‌ها در دانشگاه تعلیم می‌دهیم و به کارزار رقابت می‌فرستیم‌ که این نتایج هر چند نشانگر توسعه علمی تصنعی می‌باشند ولی بیانگر عدالت آموزشی نیستند.
لذا آنچه در برخورد با یک معضل کلی در جامعه، امید را برای رفع آن در دل‌ها زنده نگه می‌دارد، نوع و میزان توجه عوامل تصمیم‌گیرنده است، هرچند در برابر این آمار نگران‌کننده واکنشی درخور، دیده و شنیده نشده است، اما باید به یاد داشت که آسیب‌شناسی و درمان این فاجعه فرهنگی و علمی، نیازمند خردورزی و برنامه‌ریزی دقیق توسط مسئولان کاردان است و قطعاً با تصمیمات یک‌شبه و برنامه‌های بی‌پشتوانه امکان‌پذیر نیست.
قابل ذکر است ریشه‌های این افت تحصیلی را در شیوه‌های جذب معلم و نگاه‌های بالادستی به حرفه معلمی، عوامل ایجاد انگیزه و دلبستگی شغلی در بین معلمان، میزان توجه به زیر‌ساخت‌های آموزشی و بهره‌مندی از محیط غنی آموزشی در مدارس دولتی و… باید دنبال کرد.
در شرایط فعلی نتایج امتحانات نهایی در حکم طاق ایوان است، اما نگاه ما برای برنامه‌ریزی و حل مشکل باید به پای‌بست و دوره دبستان باشد؛ پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان از پایه اول و در شش‌ساله ابتدایی با نظام ارزشیابی کیفی و توصیفی و بعد از آن با آزمون‌های مستمر و پایانی و بیان کمی مورد سنجش قرار می‌گیرد، اما در طول سال‌های تحصیلی اولین سنجش یکپارچه و عمومی دانش‌آموزان در امتحانات نهایی متوسطه دوم صورت می‌گیرد، حال که نتایج امتحانات هماهنگ کشوری خبر از افت شدید تحصیلی می‌دهد، می‌توان پی برد که پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزانمان در سال‌های آغازین مدرسه و حتی کسب شایستگی‌های پایه در سال‌های قبل از ورود به دبستان، دچار مشکل است و چون ارزشیابی هماهنگ و مدون کشوری صورت نمی‌گیرد ما از نتایج جمعی در مقیاس کشوری بی‌اطلاعیم. همان‌گونه که بیان شد آزمون پرلز از دانش‌آموزان پایه چهارم دبستان بعمل می‌آید و این تست، خبر از ضعف دانش‌آموزان ما در سواد خواندن، درک مطلب، نقد و تحلیل زبان فارسی دارد که این مهارت‌ها زمینه‌ساز پاسخگویی به سؤالات مفهومی امتحانات نهایی متوسطه می‌باشند.
در پایان باید گفت نظام ارزشیابی چهارگزینه‌ای فراگیر به‌جای یادگیری مفهومی، دانش‌آموزان را به سمت آموختن تکنیک انتخاب پاسخ صحیح سوق می‌دهد که گوشه‌ای از افت تحصیلی دانش‌آموزان در امتحانات نهایی را باید حاصل نوع نگاه ما به این نوع آموزش و ارزشیابی دانست.
اما فارغ از وظایف تصمیم‌گیران امر تعلیم و تربیت در کشور برای بهبود سطوح مورد انتظار اهداف آموزشی در بین دانش‌آموزان، باید از خودمان بپرسیم در مسیر تعلیم و تربیت فرزندانمان و کسب شایستگی‌های علمی و تربیتی آنها چه میزان سهیم هستیم و چه اندازه به‌جای یاد گرفتن تکنیک‌های تست‌زنی، بر فهم فرزندمان از محتوا توجه می‌کنیم؟ همچنین تعریف ما از موفقیت فرزندمان در نظام آموزشی به یک رتبه کنکور در قالب یک عدد خشک، بی‌روح و بی‌رحم خلاصه می‌شود یا اینکه ما ضمن توجه به تفاوت‌های فردی و علایق آنها، موفقیت فرزندمان را کسب یک سری شایستگی‌ها برای زندگی ایده‌آل می‌دانیم؟ که این بخش از سرنوشت فرزندانمان بر عهده خانواده است.

اخبار مرتبط

نظرات

Comments are closed.



تبلیغات کوچک

تبلیغات 300 در 200