زنده یاد «محمد صنعتی» با راهاندازی خانه پیش کسوتان استان کرمان و معرفی و جمع کردن این گنجینههای ناب ورزش باعث شد بسیاری از این بزرگواران بعد از سالها گوشهنشینی به جامعه ورزش برگردند و امیدوارم این راه ادامه داشته باشد.
متاسفانه چندی پیش از طریق یکی از آشنایان زنده یاد «همایون رباطی» پیشکسوت فوتبال خبردار شدیم که این عزیز 15 آبان ماه سالجاری دعوت حق را لبیک گفته و برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره ایشان گوشهای از زندگی نامهاش در ادامه میآید:
همایون رباطی متولد 1/۶/۱۳۱۲ در تیم لشکر 7 کرمان، تیم اژدر، تیم کرمان جوان، تیم بارز، تیم ارتش ایران و تیم فوتسال کلنی (منتخب) دروازهبان بوده است.
وی از 7 سالگی زیر نظر برادرش که آن زمان عضو تیم کلنی استان بود، ورزش را شروع و توانست تا حدی پیشرفت کند که محافظت از دروازه تیم ارتش ایران را برعهده بگیرد. زنده یاد همایون رباطی در 18 سالگی وارد خدمت ارتش شده است.
رباطی در سال 1332 در مسابقات ارتشهای ایران مقام چهارم را کسب کرده بود و این در حالی بود که تا آن زمان چنین مقامی برای آن تیم رقم نخورده بود و بعد از آن به همراه تیم ارتش ایران در مسابقات قهرمانی ارتشهایی جهان در آلمان به مقام ششم دست یافت.
وی روزهای سه شنبه و صبحهای جمعه در کنار زمین فوتبال با بعضی از پیشکسوتان مینشتسته و خاطرات زمانی که بازی میکرده را در ذهنش تداعی میکرده است.
زنده یاد در یکی از خاطراتش در کوچه پس کوچههای سردار میگوید: باشگاهی به نام «آلپ» در این کوچه بود که در پی اصرارهای مکرر سرهنگ ایزدخان و سیف الله خان رفیعی قرار بر آن شد که با آقای نامجو که کرمانی هم بودند کشتی بگیرم و با اینکه از وی میترسیدم ولی با تشویق و تمجیدهای آنها تصمیم گرفتم با او کشتی بگیرم، جمعیت زیادی جمع شده بودند تا مسابقه را از نزدیک تماشا کنند و من در همین حین گردن نامجو را گرفتم و زیر بغلم آن قدر فشار دادم که نزدیک بود خون از چشمانش بیرون بزند و او مرتب من را به جان برادرم (مرحوم محمدخان) قسم میداد تا رهایش کنم و من گفتم اگر این کا را بکنم تو مرا به زمین خواهی زد و آن قدر او را فشار داد تا او را خاک کردم و به شدت مورد تشویق تماشاچیان قرار گرفتم و سرهنگ ایزدخان و سیف الله خان رفیعی یک کاپ ورزشی به من اهدا کردند.
از وی 4 فرزند و یک نوه دختر به یادگار مانده که پسر بزرگ در کار موسیقی، پسر دوم پرورش اسب و دو پسر بعدی آتلیه عکاسی دارند.
به گفته عروس زنده یاد همایون رباطی،«ایشان بسیار نجیب، مهربان و مظلوم بودند و تمام کسبه بازار کرمان ایشان را میشناختند و وقتی دخترم (نوه ایشان) کودک بودند هر ظهر که به منزل میآمدند از بازار برای دخترم هدیه میخریدند و وقتی که به مدرسه رفت از خاطرات دوران فوتبالشان برای دخترم میگفتند و آن هم با دقت گوش میداد و آلبومها و روزنامههای ایشان را میدید و لذت میبرد.»
امید است متولیان ورزش استان کرمان راه زنده یاد «محمد صنعتی» را ادامه بدهند تا جوانان، پیشکسوتان را بهتر بشناسند و خانهای با در باز برای حضور آنها برای جمع شدن و استفاده از تفکرات آنها باشد.
نظرات