هادی کاربخش
«رضا سلطانزاده» را همه کم و بیش میشناسیم، پیشکسوت قدیمیورزش استان که در چند رشته دستی بر آتش دارد و فعالیت میکند. حدود 5 سال قبل برای اولینبار با او همصحبت شدم و برای ما از راهاندازی رشته راگبی و نخستین روزهای فعالیت این رشته در استان کرمان گفت. این هفته فرصتی پیش آمد تا بار دیگر پای خاطرات شنیدنی و حرفهای همیشه جدیدش بشینم و از حال و احوال مریض این روزهای راگبی برای ما بگوید. او که در کنار مربیگری درکار بیمه و فرش هم هست در حال حاضر مربی کشتی دانشجویان است و خیلی هم از اوضاعش راضی میباشد.
حرفهایش را با این شعر حضرت مولانا آغاز کرد؛
ای که میپرسی نشان عشق چیست؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درماندهای درمان کنی
در میان این همه غوغا و شرّ
عشق یعنـی کاهش رنـــج بشر
میگوید:
در سختترین کارها هم تا عشق نباشد نتیجهای در پی نخواهد داشت. کشاورز باش، کارگر معدن باش، مدیر باش، ورزشکار باش و یا هر شغل و پیشه دیگری اما اگر عاشق آن کار نباشی هیچوقت موفق نخواهی شد. درست مانند زن و شوهر که اگر هزار موضوع و ایده مشترک داشته باشند اما عشق در میان آنها نباشد زندگی آنها هیچگاه به مقصد نخواهند رسید. در ورزش هم همین است اگر مربی عاشقی نباشی نمیتوانی به ورزشکارانت انسانیت و عشق را منتقل کنی. باید خودت انسان باشی تا معرفت را بیاموزی. انسان دو نوع مرگ دارد، یکی مرگ طبیعی که خواه ناخواه میرسد و دیگری عشق که اگر در درونت بمیرد از مرگ طبیعی هم مرگتر است.
سلطانزاده به خاطرهای از مسابقات بینالمللی راگبی آسیایی چند سال پیش اشاره میکند و میگوید:
چند سال پیش در یکی از مسابقات آسیایی با مدرس جهانی راگبی آشنا شدم و با اینکه اصلا نمیتوانستیم ارتباط کلامیو زبانی برقرار کنیم اما ارتباط خوبی بین ما شکل گرفت و گاهی با هم بیرون و لب دریا میرفتیم. سه سال بعد موفق نشدم به مسابقات آسیایی مالدیو بروم. همان مدرس جهانی سراغ من را از ورزشکاران و مربیان و داوران میگرفت که چرا من نرفتم و کجا هستم؟ این ارتباط ماندگار جز با رعایت اصول اخلاقی و انسانی شکل نمیگیرد.
وی با اشاره به رفاقت چندین سالهاش با اساتید کشتی مانند طالقانی، خادم و نمازیان در کشتی معتقد است:
دوستداشتن در ورزش استان مرده است. احترام وجود ندارد. همه یکدیگر را زیر پا میگذارند تا به جایی برسند. من با بزرگانی چون علی اعرابی و سیامک قائم مقامیان و… در سال 72راگبی کار کردهام. از نظر سنی از من کوچکتر هستند اما چون راگبی را به من یاد دادند من همیشه به آنها احترام میگذارم و استاد خودم میدانم. اعتبار راگبی به این اساتید است چیزی که الان گم شده و دیگر احترامینیست. قائممقامیان با کمک من و آقایان مجتبی فضلجو و حمید چرخچی در سال 72 از شهرستان زرند و با حمایت شفیعی، فرماندار وقت شهرستان راگبی را راه اندازی کردیم. من انسانیت را زیر نظر استاد قائم مقامیان در راگبی و استاد اکبر ایرانمنش فرا گرفتم و همین راه و روش باعث شد شاگردانم شیفته شخصیت من شوند نه رشته ورزشی من.
مربی پیشکسوت کشتی استان به اولویت تمرین شاگردانش اشاره کرد و افزود:
نظم و ادب در تمرینات من حرف اول را میزند. اگر ورزشکاری بعد از من سر تمرین بیاید به هیچعنوان اجازه تمرین نمیدهم. خودم زودتر از همه با لباس ورزشی حاضر میشوم نه اینکه حرف مربی و شاگرد باشد میخواهم رفتار و اخلاق ورزشی و پهلوانی را یاد بگیرند. مربی با رشد ورزشکارش رشد میکند. هیچگاه توهین به ورزشکارم نکردم و نخواهم کرد. خاطرم هست در یکی از تمرینات ورزشکاری فقط در گوش کناریاش صحبتی کرد من عصبانی شدم و برگشتم و با تندخویی گفتم: «خفه شو».
باور کنید هنوز تمرین تمام نشده بود رفتم و ورزشکارم را بغل کردم و عذرخواهی کردم وگفتم: تو مقصر نیستی من مقصرم که چرا اینگونه رفتار کردم و عکسالعمل نشان دادم. کار من اشتباه بود و همیشه این موضوع برای من عذابآور است.
سلطان زاده با گلایه از وضعیت کنونی ورزش راگبی استان گفت:
ورزش راگبی دو سه سال است که تعطیل شده و انگار در خواب است. قبلا افرادی مانند آقایان مرتضی بلوردی (رییس سابق هیات) و مرتضی رسولی (سرمربی تیم ملی) و.. در راس کار بودند و فعالیتهای نسبتا خوبی در این ورزش شد. آن زمان گفتم شما زمین مشخص در اختیار من قرار دهید و قراردادی ببندید که مسئولیت هر کس مشخص باشد. من قول میدهم بدون هیچ توقع و انتظاری تیمیقوی و در شان نام کرمان که همواره از قطبهای راگبی استان بوده ببندم و بتوانیم حتی در تورنمتهای خارجی هم شرکت کنیم اما بعد از آن دیگر پیگیری نشد و کلا تعطیل شد. البته شنیدم در بخش بانوان فعالیتهایی در حال انجام است. هیچ خبری ندارم و فقط بعد از مدتها چند روز پیش مرتضی رسولی که زمانی بازیکن تیم ملی راگبی بود در خیابان دیدمش و با گرمیمرا بوسید و یاد خاطرات خوب گذشته را زنده کرد.
رضا سلطانزاده صحبتهایش را با این جمله به پایان رساند؛
تنها پرندهای که میتواند بر پشت عقاب بنشیند و بر گردن او نوک بزند و او را اذیت کند، کلاغ است. عقاب هیچ عکسالعملی نشان نمیدهد فقط آنقدر اوج میگیرد تا کلاغ به دلیل کمبود اکسیژن خودش از پشت کلاغ بلند و از او دور شود. کلاغ پرنده زیبا، آرام و باوقاری است اما رفتار عقاب، رفتار پرابهتتری است.
نظرات