الهام سرگزی
فتحالله نژادزمانی، مدیرکل سابق ورزش و جوانان استان کرمان که سابقه حضور در باشگاه مسکرمان را هم دارد این روزها در باشگاه ورزشی خود درگیر باشگاهداری است. او معتقد است در زمان مدیریتش در اداره ورزش خیلی از کارها با رفاقت و دوستی حل میشد و توقعات کمتر بود. به سراغ این کشتیگیر و یکی از مدیران ورزشی کرمان رفتیم. میتوانید در ادامه گفتگوی صمیمانۀ ما را بخوانید:
خودتان را معرفی کنید.
فتحالله نژادزمانی. لیسانس تربیت بدنیام را از دانشگاه شهید باهنر کرمان گرفتم و خودم کشتیگیر بودم. بخواهم به عناوینم اشاره کنم قهرمانی در استان و کشور دارم. بعد از این که درسم تموم شد به عنوان معلم ورزش از زرند شروع به کار کردم و بعد از آن هم در پستهای مختلف ورزشی در ورزش استان فعالیت کردم. حدود 23 سال در آموزش و پرورش کار کردم، در پست های مختلف ورزشی در شهرستان و استان کرمان و بعدا معاون اداره کل تربیت بدنی و نهایتا به مدت 5 س آب مدیر کل تربیت بدنی و بعد از اداره کل تربیت بدنی بنا به درخواست شرکت ملی صنایع مس ایران از ادارهکل تربیت بدنی به شرکت مس منتقل شدم و بعنوان مشاور ورزشی مدیر عامل صنایع مس ایران و به ساخت و ساز استادیوم های شهر کرمان و رفسنجان و شهربابک مشغول و نهایتا مدیر عامل باشگاه ورزشی صنعت مس شدم.
از فعالیتتان در کشتی بگوید.
کشتی را از ایام نوجوانی شروع کردم، نفر دوم جوانان و نفر دوم در بزرگ سالانه کشور در کشتی فرنگی بودم. چندین سال هم قهرمان استان بودم و نهایتا جز تیم ملی اعزامیبه مجارستان. زمانی که من کشتی میگرفتم آقای بنا در وزن ما بود و در حقیقت فاصلهی زیادی بین ما و آقای بنا بود و عمر کشتی ما به قهرمانی استان و بزرگسالان کشور ختم شد.
بهترین خاطره ورزشیتان در کشتی را تعریف کنید؟
مسابقات سال ۱۳۶۳ قهرمانی کشور بزرگسالان در کرمان بود. من آنجا نایب قهرمان شدم و دلم میخواست آن سال در شهر خودمان قهرمان شوم که به نایب قهرمانی تموم شد اما خاطرهی خوبی بود. یکی دیگر از خاطرات خوب دیگر برمیگردد به مسابقات ۲۲ بهمن همان سال که در تهران برگزار شد. در وزن من ۴ نفر از ایران شرکت کرده بودند و حدود ۱۰ تیم از خارج کشور آمده بودند و من از ۴ نفر ایرانی تنها کسی بودم که توانستم در وزن خودم مدال بیاورم و نفر دوم شوم.
هم دورهایهای شما چه کسانی بودند؟
رضا یوسفآبادی، ناصر اسدی، محسن پورسعید، اصغر اسدالله زاده، محمدرحیم آبادی و مهدی فخرالدینی جزو کسانی بودند که ما در آن سالها با آنها همدورهای بودیم.
تا بحث کشتی است بپرسم که این روزها کشتی کرمان را چطور میبینید؟
این روزها شرایط کشتی کرمان خوب است و به سهم خودم به عنوان یک ورزشکار در رشته کشتی به هیات و کسانی که زحمت میکشند خسته نباشید میگویم. مخصوصا در این مدت اخیر اتفاقات و حرکتهای خیلی خوبی صورت گرفته و مطمئن باشید که اگر همین روال کار شود انشاالله آینده کشتی کرمان خیلی خوب خواهد بود.
فکر میکنید در آینده خیلی نزدیک کشتیگیر المپیکی و مدال المپیکی برای کرمان خواهیم داشت؟
تجربهای که من در ورزش دارم این است که هر رشتهای که در آن بزرگترها و پیشکسوتهای آن رشته دور هم جمع شوند ثمرهی آن جمع شدن و دوستی به نفع آن رشته تمام میشود. هرکسی در کشتی ایران عنواندار شود مطمئن باشید در آسیا هم عنواندار میشود و آرزوی دور از دسترسی نیست و پتانسیل این اتفاق در بچههای این استان وجود دارد. من مطمئن هستم که بچهها اگر تلاش کنند و همدلی باشد این اتفاق دور از دسترس نیست. استان ورزشکاران بااستعدادی دارد که میتوانند عضو تیم ملی شوند و در بازیهای آسیایی عنوان بیاورند.
برویم سراغ مدیرکلی شما در اداره ورزش و جوانان، از آن موقعها بگویید.
همانطور که گفتم از معلم ورزشی در زرند شروع کردم، بعد مسئول ورزش اداره کل آموزش و پرورش شهرستان زرند شدم، آمدم کرمان و مسئول ورزش آموزش و پرورش استان کرمان و در سال 1380 الی 1385 به عنوان مدیر کل تربیت بدنی انجام وظیفه کردم. بعد ۲۰ سال معاون اداره کل شدم و در سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ مدیر کل تربیت بدنی استان بودم و تلاش کردم تا آنجا که اندوخته ورزشیام بود برای بچههای استان تلاشم را انجام دهم.
تفاوت آن زمان ادارهی ورزش با الان از نظر کارکرد یا شرایط چگونه بود؟
هر زمانی شرایط خاص خودش را دارد اما قدیم توقع و انتظار چه بچههای ورزشکار و چه دستاندرکارهای ورزش کمتر بود و با محبت و رفاقت کارها پیش میرفت اما خب شرایط هم فرق میکرد، نوع تربیت اجتماعی بچهها فرق میکرد. شاید از نظر اقتصادی شرایط سخت بود اما دست آوردههایمان خوب بود. نباید اصالت کارمان را فراموش کنیم و واقعیتهای موجود که میتواند به برند ورزش استان و سلامتی کمک کند دور شویم.
برویم سراغ مس، دو دوره به عنوان مدیرعامل مس بودید چی شد که وارد عرصهی فوتبال و مدیرعاملی شدید؟
زمانی که در اداره کل ورزش بودم مسئولان شرکت مس از من خواستند که برای کمک به این باشگاه بروم. خب این اتفاق تا سال ۸۵ نیفتاد و بعد از اینکه عمر مدیریت من در اداره کل تربیت بدنی تمام شد به باشگاه مس رفتم. فکر میکنم که مردم و هم شهریها قضاوت کنند درستتر باشد اما فکر میکنم یک دورهی خوب را آن روزها در باشگاه مس گذراندیم. توانستیم با زحمت مدیران قبلی باشگاه، سهمیه آسیا را بگیریم و در گروهمان به مرحله بعد صعود کردیم. با تیمهای عربستان، امارات و تیم قطر همگروه بودیم. هر سه بازی در خارج از خانه را واگذار کردیم اما هر سه بازی در خانه را برنده شدیم و صعود کردیم. مرحله بعد به ذوبآهن خوردیم و در آنجا متوقف شدیم که خب فاصلهی فوتبال کرمان و اصفهان وجود داشت اما جز روزهای خوب عمر ورزشی آن روزهای من بود. اما اگر بخواهم تلخترین روز عمر کاری خودم را بگویم برمیگردد به زلزله بم. در زلزلهی بم مدیرکل تربیت بدنی کرمان بودم و از دست دادن بچههای ورزشی سختترین خاطره من در طول عمر سی و چند ساله من در ورزش بود. تعداد زیادی مربی، ورزشکار و داور و خانوادهی همکاران را از دست دادیم. واقعا روزهای سختی بود.
مدیر عاملانی که برای مسکرمان انتخاب میشوند بیشتر مدیر کل ورزش بودند، فکر میکنید این اقبال در مدیرکلها است که مدیرعامل باشگاه مسکرمان شوند یا اقبال باشگاه مس نسبت به مدیر کلهای ورزش؟
ببینید نه مدیرکلها اقبال دارند و نه باشگاه. بلکه متاسفانه دخالتهای سیاسیون داخل ورزش چه در انتصاب مدیرکل و چه در انتصاب مدیرعامل وجود دارد. من اعتقاد خودم این است که تا زمانی که سیاسیون به درد ورزش بخورند جایشان در ورزش است و باید در خدمت ورزش باشند اما روزی که قرار باشد ورزش در خدمت سیاسیون باشد آن روز، روز شکست ورزش است. این شکستهایی که ما پیدرپی چه در باشگاه چه در اداره کل ورزش میبینیم به همین دلیل است. سیاست زمانی به درد میخورد که برای ورزش کاری کند اما اگر قرار باشد ورزش پشت فرد سیاسی بایستد حتما در ورزش ضربه میخوریم.
بنظرتان این اتفاق افتاده؟ سیاست توانسته به ورزش کمک کند یا برعکس، ورزش وسیلهای شده که سیاسیون به اهداف خودشان برسند؟
بنظر من در اینجا مهمترین موضوع شخصیت خود مدیر است که باعث پیشرفت در آن رشته خواهد شد. متاسفانه حضور سیاسیون بیشتر تاثیر منفی در ورزش گذاشته تا تاثیر مثبت. سرانه و اماکن ورزشی ما در این سالها چه قدر رشد داشته؟ این بحث در زیرساختها هم وجود دارد. مس ورزشگاه میسازد اما هنوز به بهرهبرداری نرسیده! ما یک روزی پرسپولیس و استقلال را در کرمان بردیم. تراکتور را بردیم. الاهلی را بردیم. باید کسی که مسئولیت را میپذیرد ببیند اصلا حوصله این کار را دارد. متاسفانه اکثرا میآیند چند ماه کار میکنند و بعد میروند خودشان را حذف میکنند. خود حذفی هنر نیست. در انتخاب مدیر آقایان باید دقت کنند که کسانی را بیاورند که توانایی انجام کار را داشته باشند.
فکر میکنید سیاسیون دست از سر این باشگاه برمیدارند؟
برنمیدارند و اشتباه هم میکنند چون بچههای ورزشی سیاسی نیستند و در سیاست جواب هم ندادند. عدهای از بغل همین ورزش در تهران و سایر استانها به مجلس رفتند اما کاری برای ورزش نکردند.
وضعیت باشگاه مس را این روزها چطور میبینید؟
حال و روز خوبی را نمیبینم. مدیران بالایی شرکت مس باید در انتخاب مدیران دقت کنند و پای انتخابشان هم بایستند. قرار نباشد با هر موضوعی که پیش میآید درجا مدیر را عوض کنند.
فکر میکنید با مدیریت جدید اتفاق مثبتی نمیافتد؟
امیدوارم که بیفتد. اگه با آقای امیریخراسانی نیفتد دیگر چه کسی میتواند شرایط را درست کند؟ هم تحصیل کرده است و هم در باشگاه بوده. تجربه حضور در اداره کل را هم دارد و فکر میکنم تنها باید استان با او هماهنگ باشد و همه کمک کنند و باشگاه را از خودشان بدانند تا در لذت و شادی مردم سهیم باشند.
با سهمخواهیهایی که در باشگاه وجود دارد چه میشود کرد؟
ببینید یک مدیر آگاه و با درایت اگر از هر فردی را در جایگاه خودش استفاده کند تمام کارها خوب پیش میرود. از مربی قبل در جایگاه خودش استفاده کند، از هوادار در جایگاه خودش، از کارمندان در جایگاه خودشان. هنر مدیر ورزشی این است ک بداند از هر کسی در کجا باید استفاده کنند. اگر این هنر را داشته باشد وارد حاشیهها نخواهد شد. همه باشگاه را دوست دارند و دل میسوزانند. این دلسوزی و این محبت و دوست داشتن را هماهنگ کنند. در یک ساعت چند تا عقربه با هم کار میکند و عقربهها با چند تا چرخ دنده، اگر یکی از چرخ دندههای ریز و درشت کار خودش را انجام ندهد در کار اصلی ساعت اثر میگذارد. من موافق ترد کردن کسی نیستم موافق با جذب آدمهای که توانایی ندارند هم نیستم. کار مدیران بالا این است که در شرکت مس صنایع ایران یک مدیرعامل خوب انتخاب کند. یک مدیر باید روز اول یک مربی خوب انتخاب کند، کار مربی خوب هم این است که یک تیم خوب انتخاب کند و تیم آنجا موفق میشود.
درمورد بحث بومی و غیربومی نظرتان چیست؟
به اعتقاد من بومیو غیربومیندارد اگر غیربومیبهدرد کار ما خورد ازش استفاده کنیم، بومیبهدرد کار ما خورد از بومیها استفاده کنیم. چون هدف ما مهم است. باید ببینم هدف چیست؟ چه اشکال دارد اگر زمانی غیربومیمیتواند کمک کند و در موفقیت ما تاثیرگذار است ما باید ازش استفاده کنیم.
در مورد آشتی هواداران چه میشود کرد؟ تقریبا از پارسال هواداران یک جورایی با تیم در مجادله هستند هنوز هم آشتی اتفاق نیفتاده. شما دلیلش را چه میدانید؟
هوادار باید جایگاه خودش را بداند. باشگاه باید قدر هوادارش را بداند اما قدرش را در جایگاه خودش. هوادار نمیتواند ارنج تیم را بچیند، هوادار نمیتواند مربی تیم انتخاب کند، هوادار میتواند نقطه نظرش را بدهد و باشگاه باید قدر هوادارانش را بداند و در جایگاه خودشان از آنها استفاده کند. خیلی وقتها خیلی از گرهها با دست هواداران باز میشود به شرطی که مدیر بداند کجا باید هوادار ورود پیدا کند.
یک خاطره خوب از مدتی که مس بودید تعریف کنید.
شاید واقعا دلپذیرترین لحظات، لحظاتی بود که میدیدم مردم کرمان شاد هستند. این بیشترین لذت بود و خستگی را از تن من در میکرد. هرجا که میرفتم میدیدم مردم اسم باشگاه مس میآید شاد میشوند. این بهترین خاطره بود.
بازی خاصی مدنظرتان است که بخواهید تعریف کنید.
بهترین خاطرات برمیگردد به بردهایی که در برابر تیمهای عربی داشتیم و همچنین بردهایی ک در مقابل تیمهای بزرگ ایرانی در کرمان بدست آوردیم.
صحبت پایانی.
در باشگاه مس به زیرساختها چه در تربیت بازیکن چه در تربیت مربی باید توجه بیشتری شود. روزی که کیروش به ایران آمد ۶ بازیکن کرمانی را برای انتخاب تیم ملی صدا زد. ما میتوانیم از استعدادهایی که در سیرجان، جیرفت، بم و سایر شهرستانهای استان است استفاده کنیم به شرطی که به آنها برسیم و بهترینها را انتخاب کنیم و در این صورت دیگر دستمان پیش بازیکن غیربومیکه تبعات خاص خودش را دارد دراز نخواهد بود. چرا بازیکنهای تیم ما باید از کرمان بروند و در تیمهای دیگر فوتبال بازی کنند؟ ما نباید بچههایمان را از دست بدهیم. مس برای این آدمها هزینه کرده و باید در جاهای دیگر در باشگاه از آنها استفاده شود. باید دلمان برای مردم بسوزد. باید ببینیم چطوری مردم شاد هستند و در همان راستا قدم برداریم.
نظرات