محیا احمدی
روانشناس و مدرس دانشگاه
نشریه روشنفکری
یـکـی از مـهمترین دغـدغههـا و چالشهـای جـامعـه ایـران در حال حاضر مبحث مشکلات اقتصادی و فقر گسترده میباشد. البته آنچه از آن بهعنوان اقتصاد بیمار یاد میشود تنها فقر عدهای از اقشار جامعه نیست بلکه توزیع نابرابر ثروت، استفاده نادرست از منابع اقتصادی، تضاد طبقاتی و مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ناشی از آن را نیز شامل میشود. در این بحث بر آنیـم تـا شیوههای نامتعارف و نامشروع کسب ثروت در اقتصاد بیمار و تبعات ناشی از آن را بررسی نماییم، یکی از معضلاتی کـه عـلت و همـچنین معـلول نظام اقتصادی بیمار میباشد این است که ثروت در چنین جامعهای بیش از آن که محصول تولید، کارآفرینی و یا تخصص باشد محصول پدیدههایی همچون رانـت، اختـلاس و قـاچاق نظامیافته است کـه این پدیدههای نامبارک، طبقه اجتماعی خاصی را به جامعه تحمیل خواهد نمود که بدون پشتوانه و زحمت متناسب با درآمد، یکباره وارد طبقه مرفه جامعه شده و فرهنگ متناسب با این طبقه اجتماعی را دارا نمیباشد.
در فرهنگ عامه به چنین پدیدهای نوکیسـگی یا تـازه به دورانرسـیدگی اطلاق میشـود کـه بـایـستی تأثیر فرهنگی این قشـر را جدی گرفت؛ چـرا کـه مـهمتـرین عامل در بروز چـنین پدیدهای، بحران منزلتی یا سرمایهای است زیرا طبقه مذکور از آنجا که خود را لایق طبقه اقتصادی و اجتـماعی کـه در آن قـرار گـرفته نـمیدانـد، بـرای جـبران احسـاس حقارت خود، دست به رفتارهای متظاهرانه میزند و به دنبال آن است تا تمام آنچه را ندارد با پول جبران نماید، در چنین شرایطی شاهد تغییر ارزشها و هنجارهای جامعه به سمت افزایش فرهنگ مصـرفگرایی و مـادیگرایانه خواهیـم بود، چـنین افرادی با انتخاب سبک زندگی تجملاتی از قبیل: خریداری کالاهای لوکس و برند، برگزاری مراسم و میهمانیهای پر زرق و برق، انجام عملهای مختلف زیبایی و ارائه آن از طرق مختلف از جمله دنیای واقعی و مجازی، فرهنگ مصرفگرایی را به جامعه تزریق خواهند نمود لذا با پیشروی هرچه بیشتر این قشر خاص، نفوذ این افراد را در تمامی ابعاد جامعه خواهیم دید، گاهی چنین افرادی پا را فراتر گذاشته و با نگاه کالایی به مدارج علمی، هنری و… به پشتوانه پول و امکانات خود حتی صندلیهای دانشگاه را اشغال نموده و با استفاده ابزاری از افراد مستعد و دانشاندوخته اما بیبضاعت جامعه، صـاحب کـتاب، مـقالات علمی، آثار هنری و… نیز خواهند شد. این رقابت بین پول و امکانات بهمرور افراد فرهیخته، مستعـد و جـویای علم و فرهنگ را به حاشیه خواهد رانـد چـنان که در چـرخه معیوب رانت و مافیای کنکور و مدارس غیردولتی هر ساله شاهد آن هستیم که بسیاری از دانشآموزان مستعد و سختکوش از رشته مورد علاقه خود باز میمانند و از سوی دیگر به جـای این که سیاستگذاری و تصمـیمگیری نـظـام آمـوزشی یک جامعه به دست دانشمندان و نظریهپردازان اندیشمند باشد به دست سودجویان فربه افتاده است.
اما بحران بعدی ناشی از نوکیسگی، نوعی فرهنگ قلدرمابی و گستاخی است که ایـن افراد در رفتارهای روزمره خود نشان میدهند، از جمله میتـوان به رانندگیهای خطرساز و استثمار افراد زیردست که به مرور فرهنگ عمـومی جـامعـه را تنـزل خواهد داد، اشاره کرد.
اما ناگوارتر از تاخت و تاز نوکیسگان در جامعه، احساس ناخوشایندی است که سبک زندگی این افراد در اقشار متوسط جامعه ایجاد میکند، در این شرایط طبقه اجتماعی شرافتمند و تقریباً فرهیخته جامعه که روز به روز در حال تنزل به زیر خط فقـر میباشـد از رشد قارچگونه سرمایهها و امتیازات نابرابر آنها احساس سرخوردگی و ناامیدی بیشتری نموده و علیرغم تلاش و تعهد، نتیجهای دریافت نخواهد کرد، در نتیجه بهمرور بنیانهای ارزشی جـامعـه نظیر صبر، روحـیه کار و تلاش، علمآموزی و فرهنگدوستی در سـایه تبـعیض و مـادیگرایی از بین خواهد رفت و افراد شرافتمند دائماً با برچسپ بیدست و پا یا بیعرضه خطاب خواهند شد. در چنین شرایطی است که افراد خود را برای وظیفهشناسی، تعهد، قناعت، مناعتطبع، پاک دستی و پاکدامنی سرزنش خواهند نمود و این نقطه اوج انحطاط اخلاق و انسانیت در یک جامعه است.
نظرات