اخبار » یادداشت
کد خبر : 1221
شنبه - ۲۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۳

بدرود مرد بی‌تکرار

آن مرد رفت …
مردی که در هفتم آذر 1312 خورشیدی در محله‌ی «خواجه خضر» کرمان و در خانه‌ی ساده و متوسط اما صمیمی «حاجی» و «فاطمه» پا به این دنیای خاکی نهاد. فرزند دوم خانواده بود و مثل بیشتر کودکان آن دوران برای فراگیری علم و قرآن و فرهنگ راهی مکتب‌خانه شد و نزد «ملا ربابه» در همان محله به حفظ قرآن و اشعار سعدی و حافظ و… پرداخت. پس از اتمام دوره‌ی مکتب‌خانه به اصرار پدر به مدرسه تازه تاسیس «انوشیروان عادل» در محله‌ی «باغ لله» رفت و با مشکلات فراوان اقتصادی ناشی از تقارن آن روزها با جنگ جهانی دوم موفق شد دوره شش ساله ابتدایی را با موفقیت پشت سر بگذارد اما به دلیل عدم توان مالی که گریبانگیر بیشتر خانواده‌های ایرانی و کرمانی بود در 14 سالگی تحصیل را کنار گذاشت و برای کمک به معیشت خانواده وارد بازار شد. کارش را در کارخانه ریسندگی بافندگی خورشید کرمان آغاز کرد و این آغاز مردی بود که بعدها دیار کریمان از وجودش بهره‌های بسیاری برد و مردم استان کرمان به داشتن و بودنش افتخار کردند.
صحبت از مردی است که 87 سال از عمر بابرکتش را صرف آبادانی و توسعه‌ی فرهنگ و هنر و ورزش این دیار کرد. مردی با تمام کمبودها، ناملایمات، نامهربانی‌ها و مشکلات ماند و جنگید. مردی که به گفته‌ی خودش اهل ریسک و خطر بود و برای برافراشتن پرچم این مرز و بوم دست به هر کاری زد و در نهایت ماندگار شد. او تاریخ شفاهی ایران بود. خودش یک تاریخ بود. از هرچه می‌پرسیدی، نکته‌ای در سینه داشت و سخنی بر لب. برای تک‌تک قاب‌های نصب‌شده بر دیوارخانه و دفترش حکایت و روایتی داشت.
آذرماه سال گذشته به همراه علی اکبرزاده، تولدش را در دفترش جشن گرفتیم و هرگز گمان نمی‌بردیم که این واپسین جشن تولدش باشد. آخرین‌بار که دیدمش قبل از خانه‌نشین شدنش به‌دلیل بیماری‌اش بود. برای نگارش کتابم از او درباره فرش و قالی کرمان و راور پرسیدم، مثل همیشه با همان آرامش و متانت و صبر و حوصله و با لبخند ماندگارش برایم از قالی گفت.
سخت است قلم درباره کسی بزنم که خودش نگارنده و نویسنده بود اما به رسم ادب و برای ارج نهادن به مقام والای انسانی و معرفتی زنده‌یاد «محمد صنعتی» چند خطی نوشتم و از آن مرد بزرگ یادی کردم. صنعتی که راوی بخش زیادی از تاریخ کرمان بود، خودش هم روایت شد و پس از «همایون صنعتی» و «علی‌اکبر صنعتی» و … نیک‌مرد دیگری از صنعتی‌‌ها بار سفر بست و این دیار خاکی و فانی و بی‌ارزش را ترک کرد. باورش برای همه سخت است اما ؛
خالق «رهگذار عمر», عمرش را به رهگذران بخشید و ابدی شد.
چه نیکوست که مسئولین استانی در نکوداشت آن مرد بی‌همتا، میدان یا خیابانی را در کرمان به نام او نام‌گذاری کنند و یا با ساخت تندیس زیبای او، یاد و خاطره‌اش را برای همیشه در دیده و ذهن مردم دیار کریمان زنده نگه‌دارند.
روحش شاد و یادش گرامی