مردی برای تمام فصول
عمویی داشتم پزشک به نام دکتر احمد میرحسینی که شاعر بودند و شعر می گفتند.گویا موسسه اطلاعات کتاب شعرشان را چاپ کرده بود. و برای اولین بار اسم آقای دعایی را از زبان ایشان شنیدم تا اینکه در دهه هشتاد قرار شد. مستندی درباره استاد باستانی پاریزی بسازم و شاه کلید پذیرش این موضوع آقای دعایی بودند. زیرا یکی از شروط دکتر باستانی این شد که اگر مستند دعایی را ساختی بیا مستند من را بساز کلا دکتر اخلاق عجیبی داشتند شرط محال را جلوی پایت می گذاشتند تا خودت پشیمان شوی مثلا در زمان تصویر برداری مستند خودشان به تولید پروژه گفته بودند: من فردا ساعت نه صبح دانشگاه تهرانم اگر راهتان دادند من در خدمت شما هستم. از آنجایی که پیرمرد می دانست آقای دعایی اجازه ساخت مستندی از خودشان را نمی دهند این شرط را گذاشته بودند. که خودش را از دست ما راحت کنند. و ما هم فکر می کردیم حالا چه کاره سختی از ما خواسته اند خب می رویم و می سازیم. اما نمی دانستیم آقای دعایی در این چند دهه به هیچ مستند سازی اجازه ساخت مستند درباره خودشان را نداده بودند.حتی یکی از دوستان موسسه به من گفت که حاضر به چاپ کتابی درباره زندگی خودشان هم نشده اند چه برسد مستند درباره ایشان ساخته شود.حالا مگر ما این حرف ها را قبول می کردیم. همین صحبت را به ایشان مطرح کردم به جناب دعایی گفتم: آمده ام درباره شما مستندی بسازم بعد از آن بود که یک شرط برای ورود گروه ما گذاشتند به حراست موسسه گفته بودند خودشان اشکالی ندارد اما با دوربین ممنوع الورود هستند. ما هم کوتاه نیامدیم و حالا بعد از دو دهه می بینم چه خوب کاری کردیم که کوتاه نیامدیم و چه سماجتی به خرج دادیم آنقدر رفتیم و آمدیم و پشت در موسسه ایستادیم تا ایشان چراغ سبز نشان دادند و پذیرفتند ما درباره ایشان مستند بسازیم. با شروطی که گذاشتند.مثلا اینکه با دوربین دنبال من راه نیفتید هر جا رفتم شما هم نیایید. کلا برای همه کار می کردند و راهگشا بودند به غیر از خودشان و علاقه ای به خود ستایی نداشت.کلا اهل هیچ هیاهویی نبودند. و این کاره ما را در ساخت این مستند بسیار سخت کرده بود. آن دوره با دوربین Dsr400 کار می کردیم دوربین بزرگی بود. با هزارمشکل استتارش می کردیم تا چند پلان مخفی از فعالیت هایشان بگیریم. و نکته مثبت این داستان این بود که همه نیروهای موسسه بخاطره اینکه هدف ما را می دانستند و حاجی را بسیار دوست داشتند با گروه ما همکاری می کردند. و خداروشکر با همه سختی هایش وقتی مستند آقای دعایی را ساختیم خدمت دکتر باستانی رسیدیم و با رضایت کامل ایشان، مستند استاد را هم ساختیم. و همه اینها پنج سال زمان برد که به نتیجه مطلوب همگی ما رسید و حاصلش شد دو مستند پرتره از زندگینامه پر فراز و نشیب آنها و تصویر و گفته هایشان به یادگار ماند بر تاریخ مستند ایران، روح هر دو عزیز فرهیخته شاد و یادشان گرامی …