فقط با اسم پیشکسوتان بازی میکنند
عبدالمهدی کریمخانی متولد آذر 1330 کرمان است. پدرش غلامحسین کریمخانی مرشدی، معروف به «مرشدی» از باستانیکاران و بزرگان زورخانه «محمد نقاش» در حوالی میدان ارگ بود. مرشدی هم کباده میزد و هم میاندار گود بود. مداحی هم میکرد و هنوز تصویرش بر دیوار منزل حاجآقا خوشرو خودنمایی میکند.
همین شخصیت و ورزشکاری پدر باعث شد که عبدالمهدی از 10 سالگی وارد فضای زورخانه شود و کمکم خاک ورزش دامنگیرش کند.
دوران تحصیل و در دبیرستان امام کنونی بود که با کمک و راهنماییهای زندهیاد سید محمود مستقیمیبا بسکتبال آشنا شد و در مسابقات آموزشگاههای شهر کرمان صاحب رتبه اول شدند و دوران جدی حضورش در ورزش از همان سال استارت خورد.
سال 1347 از طرف رشیدفرخی، رئیس وقت هیات هندبال جهت گذراندن دوره مربیگری هندبال معرفی میشود و سه سال بعد وارد آموزش ورزش مدارس میشود و در کنار بزرگان دیگری مثل ناظمیو عبدالرشیدی در محل خیابان ابوحامد، روبهروی بیمارستان مهرگان (کاخ جوانان سابق) مشغول به آموزش و پرورش استعدادهای ورزشی میشود.
شش سال گذشت تا آینده واقعی عبدالمهدی کریمخانی استارت بخورد و با شرکت در آزمون دوره اورژانس شرکت و پس از گزینش در رشتهای که علاقه داشت، شروع بکار کرد و در سمتهای مختلفی مانند سرپرست و تکنسین ارشد اورژانس، پزشکیار مسابقات ورزشی، پزشکیار تیمهای ورزشی باشگاه مس کرمان در ردههای متفاوت و… سرانجام در سال 1385 بازنشسته میشود.
خودش که معتقد است تمام دوران خدمتش در اورژانس و هر روزش یک خاطره تلخ و شیرین است اما وقتی بااحساس خاصی این خاطره را تعریف کرد در واقع سادگی و مهربانی را در وجود او یافتم.
از زبان خودش این خاطره را مرور میکنیم؛
اولین فرزند یکی از همکارانم پسر بود. مادرش بدون اینکه سرماخوردگی فرزندش را به اطلاع پزشک برساند اقدام به تزریق واکسن «سهگانه» کرده بود و پسر تشنج میکند و بیماری بدی به سراغش میآید. طوری که معمولا هرچند ساعتی یک بار تشنج میکرد. پزشکان کرمان نتوانستند اقدام مثبتی انجام دهند و بیماری او ادامه داشت. چند روزی گذشت و یک بیمار اورژانسی برای اعزام به اصفهان داشتیم. با رئیس اورژانس صحبت کردم که اگر ممکن است آن پسر را به همراه مادرش تا اصفهان ببریم تا شاید آنجا بتوانند او را درمان کنند که خوشبختانه رییس اورژانس موافقت کرد. بعد از تحویل بیمار اورژانسی به بیمارستان در اصفهان، پسر و پدر که همکار ما بود بههمراه مادرش هم به مطب پزشک در بیمارستان دیگری رفتیم و او را بستری کردیم. دکتر اصفهان هم پس از انجام معاینات و… بدون اینکه پدر و مادرش متوجه شوند گفت که متاسفانه کاری برایش نمیتوانند انجام دهند و بهتر است فردا صبح به کرمان برگردید.

پسر و مادر شب در بیمارستان ماندند و من و همکارم از بیمارستان خارج شدیم و در همان حوالی صدای ضرب زورخانه و صدای گرم مرشد را شنیدیم و تصمیم گرفتیم وارد زورخانه شویم. در زورخانه رسم است وقتی غریبی وارد میشود میاندار به استقبال میآید و دعوت میکند به گود. من عذرخواهی کردم و دلیل حضورمان در اصفهان را گفتم. میاندار هم به مرشد منتقل کرد و مرشد هم با صدای بلند و با ضرب دلنشینش شروع کرد به گفتن داستان و از همه خواست برای سلامتی پسرک جوابشده دعا کنند.
فراموش نمیکنم صدای مرشد چنان گیرا و رسا و دلنشیبن شده بود که حس کردم درخواست و التماس دعایش به کرمان هم میرسد. همکارم یا همان پدر پسر هم در زورخانه متوجه شد و از فرط غم و ناراحتی و گریه تا صبح بیدار ماند. صبح روز بعد وقتی دنبال مادر و پسرش رفتیم مادرش لبخندزنان از در بیمارستان خارج شد و گفت:
پسرم که معمولا بیش از 20 بار در شبانه روز تشنج میکرده از دیشب دیگر این اتفاق نیفتاده و حالش خوب است.
حال پدر آن پسر فوت کرده اما خودش در یکی از خیابانهای کرمان مغازه موبایل فروشی دارد و با سلامتی به زندگی خودش ادامه میدهد.
به گفته کریمخانی کار و حرفهاش چنان برایش اهمیت و ارزش داشته که گاهی چند شبانهروز بدون اینکه خستگی را حس کند خدمت کرده بهطور مثال در سال 60 و زمانیکه آقای مهدوی مسئول هیات پزشکی بود، در حین برگزاری تور بینالمللی دوچرخهسواری بیش از 48 ساعت بدون لحظهای استراحت خدمات پزشکی و دیگر کارهای تور را انجام داده است.
عبدالمهدی کریمخانی در پایان صحبتهایش با گلایه از شانس خودش از عدم توجه به پیشکسوتان وموسفیدان این جامعه گفت: فقط با اسم پیشکسوتان بازی و ادعا میکنند اما در واقع هیچ جایگاهی ندارند. بعضیها کم ظرفیتند و جایگاه واقعی خودشان را نمیدانند. لیدر باید در جایگاه خودش باشد و مربی در جایگاه خود. جایگاه من و همکارانم هم بهعنوان پیشکسوت باید مشخص و معین باشد. ما زحمات زیادی برای ورزش این استان کشیدیم، همین اورژانس باغین با دوندگی، تلاشها، ضمانتها و تعهدات من مستقر شد. خیلی از ورزشکاران قدیم و جدید شاگردان من بودند و یا حداقل یکبار در زمین ورزش کمک و اقدام پزشکی انجام دادم اما الان هیچکدام در جای واقعی خود نیست.
بهراستی جایگاه پیشکسوتان ورزش کجاست؟ جایگاه من کجاست؟
