با انتخاب سرپرست جدید باشگاه مس کرمان هرچند مدیریت این باشگاه با تغییر مواجه شد و با این اتفاق شاهد تحول فکری در پشت میز مدیریتی این باشگاه خواهیم بود اما آنچه که ظاهرا برای این باشگاه لایتغیر شده است نحوه رفتارهایی است که اثرات سوء خود را سال ها بر این باشگاه گذاشته است…
سعید قرایی/ باشگاه مس کرمان به دلایل بسیار از جمله به دلیل تک محوری در ابعاد خود در ورزش شهر کرمان، همواره محل نزاع هایی است که بیشتر از اینکه دست این باشگاه را برای حرکت بهتر بگیرد، آن را دانسته یا نادانسته آماج مشت و لگدهایی می کند که به راحتی از مسیر صاف خود منحرف می نماید.
فشارهای عمدتا غیر ورزشی از یک سو و مطالبه گری های چهر های بعضا ورزشی از طرق ناصواب آن از سوی دیگر از مهمترین عواملی است که روی این باشگاه را در همه سال های اخیر بیشتر از آنکه با سرخاب نشان دهد، کبود کرده است.
در حالی که مدیریت شرکت مس به عنوان متولی اصلی این باشگاه باید بیشترین مسئولیت را در زمینه تصمیمات مدیریتی این باشگاه داشته باشد اما فشارها از نواحی مشخص و البته نامشخص همواره درصدد چرخاندن فرمان این تصمیمات به سمت و سوی خود است و از همین روست که چالش مدیریتی در باشگاه مس کرمان در همه یک دهه اخیر حل ناشدنی باقی مانده است.
بهرشکل باشگاه مس کرمان می تواند عرصه بسیار مناسبی برای طناب کشی نهادهای غیر ورزشی برای اثبات قدرت خود باشد و درست همین طناب کشی خفه کننده است که فضای تنفس را نه برای مدیریت باشگاه مس فراهم می کند و نه این اجازه را به شرکت مس می دهد که با طیب خاطر تصمیمات و برنامه ریزی ها و سرمایه گزاری های خود را برروی این باشگاه به عمل آورد.
اظهر من الشمس این موضوعات رفتارهای همین چند ماه اخیر با باشگاه مس کرمان است… فرد گرایی و اختلاف سلیقه های شخصی و نگاه جناح بندی شده سبب شد که مدیریت باشگاه مس کرمان زیر شدیدترین فشارها قرار بگیرد و طبیعی است که در این فشار قدرت تصمیم گیری کاسته شود…
این رفتار غلط منوط به یک شخص و جناح نیست چراکه بلافاصله بعد از یک انتخاب مدیریتی دیگر بازهم فشارهای عمدتا غیر ورزشی و بازهم فردگرایانه و البته جناحی از سمتی دیگر دست های خود را بر گلوی باشگاه می گذارد و البته این داستان همچنان ادامه دارد…
آسیب شناسی مدیریتی در باشگاه مس کار چندان سختی نیست… مشکل تنها به کلمه فشار برمی گردد… هرچند اگر فشار به مطالبه گری اصولی برگردد می تواند سرمنشا خیر باشد اما متاسفانه در همه سال های اخیر همه اشخاصی که داعیه نشستن برروی صندلی مدیریتی باشگاه را داشتند و همه نهادهای قدرتی که بازی حیثیتی مدیریتی در باشگاه مس را نمی خواستند بازنده باشند، فشار ناصواب و گمراه کننده برروی اریکه مدیریتی آن قرار دادند.
با نگاهی به همه جبهه گیری های همین چند ماه اخیر برروی باشگاه مس می توان داستان چند سال اخیر مدیریت باشگاه را درک کرد… جبهه گیری هایی که عمدتا ناشی از مشکلات شخصی بود…یا ناشی از اختلافات جناحی و حذبی… و یا سهم خواهی هایی که بسیار فراتر از استانداردهای سهم افراد مشخص است…
از همین روست که هر مدیری که برروی این مسند تکیه بزند، به طور مستقیم باید فشار مضاعف تصمیم گیری های سخت در باشگاه مس کرمان را به جان بخرد که به واسطه فعالیت های گسترده خود کوهی از چالش های ورزشی را به دنبال دارد اما گستره این فشارهای خارج از باشگاه و حتی خارج از شرکت مس آنقدر وسیع شده است که کوهی فراتر از کوه چالش های ورزشی می شود تا جایی که اصلا چالش های ورزشی را به سایه و حاشیه خود می کشاند و کلا مسیر را گمراه می کند….
این رفتارهای غلط در کرمان با باشگاه مس و این فشارهای خرد کننده که دیگر پرده های حیا را کاملا دریده و دیگر پشت پرده محسوب نمی شود، همان خودزنی های ساده ده، پانزده سال قبل بود که در کرمان مدیریت نشد و امروز می رود که به جنگ داخلی آشکار تبدیل شود… و مسلما است که در پایان این جنگ داخلی برخلاف یک جنگ با دشمن خارجی فقط آنچه که می ماند شکست است و بس… /تک به تک
نظرات