بیم و امیدها برای پسته ایران
پسته ایران از سال 1397 به این سو روزهای خوبی را پشت سر نگذاشته؛ نه محصول خوبی داشتهایم و نه صادراتمان خوب بوده. مصرف داخلی هم بهطور مداوم کاهش یافته است اما شاید سال 1402 سالی متفاوت باشد.
در پنج سال گذشته حداکثر محصول برداشتشده در کشور 150 هزار تن بوده اما گاهی برداشت محصول به 40 تا 50 هزار تن نیز رسیده که عدد پایینی است.
اما خبر خوب این است که امسال محصول خوبی داریم.
هرچند انجمن ملی پسته هنوز نتیجۀ برآوردهایش را اعلام نکرده اما احتمالا امسال بیش از 200 هزار تن پسته برداشت خواهد شد.
بر اساس پیشبینی اتحادیه جهانی خشکبار، امسال بیش از یک میلیون و 20 هزار تن پسته در جهان برداشت میشود. سهم آمریکا حدود 600 هزار تن است. ایران 200 هزار تن محصول خواهد داشت و دیگر کشورها از جمله ترکیه، سوریه و اسپانیا حدود ٢٢٠ هزار تن برداشت میکنند. ظاهرا 200 هزار تن محصول از سال گذشته باقی مانده که در مجموع، کل پسته امسال حدود یک میلیون و 220 هزار تن خواهد بود.
حال که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دستبهدست هم دادهاند تا ایران پسته بیشتری داشته باشد، آیا در صادرات هم شرايط بهتر خواهد بود؟
به گمانم نه؛ چون شرایط برای حضور در بازارهای جهانی از همیشه سختتر است.
در حال حاضر صنعت پسته ایران چند تهدید بزرگ پیش رو دارد:
تهدید اول مربوط به بخش کشاورزی این صنعت است که بهخاطر ساختار خردهمالکی، از بهرهوری پایین رنج میبرد، در نتیجه راندمان تولید پسته در هکتار در کشور ما پایین است. آب همیشه از مشکلات اساسی ما بوده و در سالهای گذشته، فرونشست زمین هم به آن اضافه شده است. در فرآوری پسته، شرایط بهتری داریم؛ ماشینآلاتی که در این صنعت به کار رفته، تقریبا بهروز و مدرن است.
اما خبر بد اینکه در صادرات، مشکلات نگرانکنندهای داریم.
از یکسو قیمت تمامشدۀ محصول ما از قیمت تمامشدۀ محصول آمریکا بسیار بالاتر است و از سوی دیگر، تحریم هستیم اما آنها دست بالاتر را دارند و آزادانه تجارت میکنند و بازارهای ما را تحت کنترل خود میگیرند.
تحریمها مشکلات زیادی برای صادرکنندگان ایجاد کرده و رسما تجار ایرانی را به حاشیه رانده است. به سختی مذاکره میکنیم، به سختی میفروشیم و به سختی ارز ناشی از صادرات را به کشور باز میگردانیم. اعتباری برایمان نمانده و کسی برای تجارت با ما ریسک نمیکند. در چنین شرایطی، سیاستگذار هم هرجا که بتواند ضربۀ مهلکی وارد میآورد. این ضربه یا بهصورت مستقیم از طریق سیاستگذاری، به سوی صادرکننده حواله میشود یا بهصورت غیرمستقیم و از طریق شوکهای اقتصادی وارد میآید. در نتیجه صادرکنندۀ ایرانی در بازارهای جهانی باید در جنگی نابرابر شرکت کند و در داخل هم بهخاطر نوسان نرخ ارز و تغییرات مکرر سیاستها و قوانین و بیثباتی اقتصاد کلان قادر به برنامهریزی نیست و در نتیجه روزبهروز اثرگذاریاش کمتر و بنیهاش ضعیفتر میشود.
در کنار این مشکلات، آلودگی به سموم هم خطری جدی برای پسته ایران است.
قانون جدیدی تحت عنوان پروتکل 67 قرار است در اتحادیه اروپا اجرایی شود که بر اساس آن، اگر باقيماندۀ سموم محصولات کشاورزی بیش از حد استاندارد این اتحادیه باشد، مرجوعی در کار نخواهد بود و تنها راه، معدوم کردن محصولات است. ظاهرا اتحادیه اروپا به این جمعبندی رسیده که اگرچه هنوز مشكل آفلاتوكسين بهطور كامل حل نشده اما قابل مدیریت است چون با «سورت» مجدد میتوان درصد آن را به حد مجاز رساند اما برای باقيماندۀ سموم راهی وجود ندارد و تنها راه، معدوم کردن محصولات است.
اتحاديه اروپا هم بهخاطر درصد بالای محمولههای برگشتی به دليل آلودگی آفلاتوكسين به ايران تذكر جدی داده و هم اجرای پروتكل جديد در مورد باقيماندۀ سموم را با جدیت دنبال میكند. بدون شک اجرای این استانداردها برای پسته ایران مشکلات جدی ایجاد کرده و بازارهای باقیمانده را از ما میگیرد.
به این ترتیب با وجود افزایش قابل توجه میزان تولید، سال 1402 برای صادركنندگان پسته ایران سال دشواری خواهد بود. چون افزایش محصول پسته، به اندازهای نیست که بنیۀ مالی تضعیفشدۀ کشاورزان و باغداران را تقویت کند و زیان مالی صادرکنندگان را بهبود بخشد.
در نتیجه انتظار از سیاستگذار این است که با تغییر مداوم رویهها و قوانین، آینده را غیرقابل پیشبینی نکند و ثبات را به اقتصاد بازگرداند. مهم است به گونهای سیاستگذاری شود که هم هدف سیاستگذار در زمینۀ بازگشت ارز به کشور محقق شود و هم صادرکنندۀ واقعی بتواند مأموریتاش را به درستی انجام دهد.
منبع: کانال تلگرامی محسن جلالپور