اخلاق و تعهد در سرازیری سقوط
وقایع مربوط به پروندههای قضایی، مشکلات خانوادگی و سیمای کلی جامعه، بیانگر اتفاقات ناگواری همچون: خیانت زوجین و عدم تعهد آنها، روابط افسارگسیخته، انواع آزارهای جنسی و رفتارهای پرخطر است که همگی از یک چالش حاد اخلاقی و اجتماعی خبر میدهد که در صورت توجه نکردن به آن، جامعه دچار زوال انسانیت و اخلاق خواهد شد. از دیرباز تا کنون در تمامی فرهنگها، ادیان و جوامع، سامان بخشیدن به میل جنسی، همیشه مهمترین وظیفه اخلاقی به شمار میآمده و اخلاقمداری در رفتار جنسی، رمز سلامت و سعادت انسان است. حال این سؤال مطرح است که چگونه میتوان یک جامعه را در مسیر مناسبی قرار داد تا تمامی جنبههای شخصیت سالم در یک فرد رشد نموده و نیازهای وی در مسیر مناسب برطرف گردد، سالهاست در جامعهی ما هرگاه سخن از سلامت اخلاق جنسی، آموزش و آگاهیبخشی میشود عدهای به بهانه تابو بودن این مسائل و یا به عبارت عامیانه ترس از باز شدن چشم و گوش افراد با تمام قوا در برابر علم و اخلاق قد علم نموده و مانع از تربیت جامعه گردیدهاند، باری سؤال اینجاست در جامعهای که آمار قابل توجهی از پروندههای تجاوز، خیانت و… را دارا میباشد، جایگاه تربیت جنسی در فرزندپروری، آموزش عمومی و فعالیتهای رسانهای کجا قرار دارد ؟
به عبارت بهتر لازم است که هر والد، معلم یا تصمیمساز تربیتی و اخلاقی جامعه، از خود این سؤال را بپرسد که چگونه میتوانم انسانی را تربیت نمایم که یارای مراقبت از خود در برابر خواستههای نامناسب دیگران را داشته باشد و در جوانی و نوجوانی با فریبکاری و دروغگویی روابط متعدد را تجربه ننمایید و به خود و دیگران آسیب جسمانی و روانی نزند؟ چگونه یک انسان به کودکآزار، خائن یا قربانی تبدیل میشود و راه پیشگیری از آن، چه میباشد؟ حد و مرز سلامت و یا اختلال جنسی چیست و یک فرد چه زمانی بایستی تشخیص دهد که نیازمند مراجعه به درمانگر میباشد؟ حتی در روزمرهترین و محتملترین حالت ممکن، اگر کودکی ناخواسته با محتوایی فراتر از سن خود مواجه شد، در آن زمان بحرانی، فرد بزرگسال چه واکنشی باید نسبت به او از خود بروز دهد؟
چنانچه پاسخی برای هر یک از سؤالات فوق نداریم بایستی نقش خود را در اضمحلال اخلاق و عفت جامعه بپذیریم و خود را مسئول بدانیم. باری باید پذیرفت تربیت یک انسان کامل، فرایندی مادامالعمر و چند بعدی بوده که یکی از مهمترین ابعاد آن، تربیت جنسی و اخلاقی میباشد، به گونهای که بتوان زمینه تربیت نسلی متعهد، سالم و شاداب را در خانواده و جامعه فراهم نمود، لذا به به استناد پژوهشها و فعالیتهای مستند و علمی، الگوی تربیت جنسیِ سلامتمحور به طور کلی در چند حیطه مشخص: دوره کودکی با سه مؤلفه (محافظت، مراقبت و پیشگیری)، دوره نوجوانی با سه مؤلفه (مراقبت، پیشگیری و مهار)، دوره جوانی با سه مؤلفه (پیشگیری، مهار و سلامت) و دوره پس از ازدواج با سه مؤلفه (تأمین، سلامت و عفاف)تعریف شده است که موفقیت در هر دوره، پیشنیاز تحقق مطلوب الگوی دوره بعدی است. این الگوها سیر تکاملی تربیت جنسی افراد را با توجه به چالشهای تحولی آنان نشان میدهد و برنامههای تربیت جنسی بر مبنای آن در خانواده و نظام آموزشی، تأمینکننده سلامت جنسی افراد در تمام دورههای رشدی خواهد بود. لذا بنا به الگوی فوق بر خلاف تصور عوام که اطلاعات جنسی را در دو دوره مثبت ۱۸ و … تقسیمبندی مینمایند، دوران زندگی هر فرد از لحاظ تربیت جنسی به دورههای متعددی تقسیم میشود که دریافت اطلاعات فراتر، کمتر و یا نامناسب با سن فرد منجر به ایجاد درک نادرست و آسیبرسان خواهد بود و همچنین ایجاد یک شخصیت سالم که بر مبنای معیارهای مناسب و اخلاقی، مسیر زندگی جنسی خود را مشخص مینماید بایستی روی ابعاد گوناگونی از رفتار، اندیشه و باورهای فرد تأثیر گذاشت، البته این مهم نیازمند ملاحظات و ظرافتهای بیشماری است، به عبارت دیگر شخصیت کلی فرد بایستی به مهارتها و نگرشهایی از جمله: عزتنفس، خویشتنداری، تفکر نقّاد، شکلگیری صحیح احساس تملک فرد به جسم و روان خویش و نیز احترام به جنسیت و شخصیت خود و دیگران، ارضای مناسب احساس نیاز به قدرت و پذیرفتهشدن و تحسین در خانواده و اجتماع دست یابد تا بتواند در مسیر درست قدم بردارد و مسیر تعالی و تکامل نسل را در بستری ساختاریافته و امن طی نماید.