.
هادی کاربخش/سردبیر- چه کسی باور دارد یکسال از شهادت عاشقانه و عارفانه سردار دلها بگذرد و ما توانستهایم این روزهای سخت را بدون آن رفیق و یار و همدم تحمل کنیم. آری یکسال از ترور ناجوانمردانه و بزدلانه کسی گذشت که شهادتش نه تنها ایران و ایرانی بلکه تمام آزادگان جهان را مات، مبهوت و غمزده کرد چرا که او مردی برای همه بود.
وقتی به آنچه که در وجود سردار بود بدون هیچ غرضی مینگریم غیر از مهربانی، انسانیت، مردمدوستی، شرافت، وطنپرستی و شجاعت چیزی نمیبینیم. همین عزت، شرافت و شجاعتش بر تمامی نقشههای دشمنان چیره شد. دشمنانی که او را کشتند چون نتوانستند سردار ما را به زانو درآورند. چقدر این قصه برای ما آشناست. شبیه قصهی کربلاست.!
یک سال پیش در چنین روزی ایران عزیز ما فرزند ارشد و بهحق خود را از دست داد. سردار ما سدی عظیم در برابر خون آشامان و متجاوزان بود و مرزهای این سرزمین مقدس را از حضور کثیف آنان سالها ایمن نگه داشته است. سردار ما شخصیتی والا مقام و بزرگ داشت که همگان مشغول نظارت بر جسارت مثال نزدنی و منحصر به فردش بودیم.
سردار ما مردی برای تمامی نسلها بود، پیر و جوان و مرد و زن عاشق و شیفتهاش بودند. سردار ما قلبی به عظمت کویر کرمان، سرسبزی جنگلهای شمال و ماندگاری خلیج فارس داشت. فرمانده مقتدر، رفتنت چنان آتشی بر روان ما ایرانیها وارد کرده است که هرگز نمیتوانیم نبودت را در خاطر خسته و افسردهمان جای دهیم.
امیر دوست داشتنی ما، شهادت گوارای وجودت باد. ای فرمانده بیشک تو امروز به مراد دل خویش رسیدهای و ایران و ایرانی به وجودت افتخار میکند حتی اگر در جوار ملکوت اعلی و همنشین با مولایمان علی باشی.
نظرات